علمدار جبهه :: حاج حسین خرازی

مستحب است انسان بعد از نماز مقداری مشغول تعقیب؛ یعنی خواندن ذکر و دعا و قرآن شود و بهتر است پیش از آن که از جای خود حرکت کند و وضو و غسل و تیمم او باطل شود، رو به قبله تعقیب را بخواند و لازم نیست تعقیب به عربی باشد؛ ولی بهتر است چیزهایی که در کتابهای دعا دستور داده اند بخواند، و اما بعضی از تعقیب های سفارش شده عبارتنداز: 

۱. پس از سلام نماز مستحب است سه مرتبه الله اکبر بگوید و در هنگام گفتن مانند بقیه ی تکبیرهای نماز دستها را بالا بیاورد. 
۲. از تعقیب هایی که خیلی سفارش شده است، تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها است که باید به این ترتیب گفته شود: ۳۴ مرتبه الله اکبر، بعد ۳۳ مرتبه الحمدلله، بعد از آن ۳۳ مرتبه سبحان الله و می شود سبحان الله را پیش از الحمدلله گفت؛ ولی بهتر است بعد از الحمدلله گفته شود و حضرت صادق علیه السّلام می فرماید: تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها در هر روز بعد از هر نماز نزد من محبوبتر است از خواندن هزار رکعت نماز(مستحبی). 
۳. مستحب است بعد از نماز، سجده ی شکر نماید و همین قدر که پیشانی را به قصد شکر بر زمین بگذارد کافی است؛ ولی بهتر است صد مرتبه یا سه مرتبه، یا یک مرتبه شکراً لِله یا شُکراً یا عَفواً بگوید و نیز مستحب است. هر وقت نعمتی به انسان می رسد یا بلایی از او دور می شود سجده ی شکر به جا آورد. 

منبع: احکام عمومی، ج۱، ص۲۱۴

 


برچسب‌ها: نماز, شهدا, ایمان , رهروان شهدا,

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 16 اسفند 1391 توسط  وصال جان

داخل که شدیم، دیدم بسیجی جوانی توی ستاد فرماندهی نشسته. 

گفتم: بچه بلند شو برو بیرون. الان اینجا جلسه است.

یکی از کسانی که اونجا بود، سرش را به گوشم نزدیک کرد و گفت: این بچه، فرمانده‌ی گردان تخریبه

سلام بر شهدا، سلام بر کسانی که با جان خود با خدا معامله کردند.و چه معامله ارزشمندی.سلام و صلوات خداوند بر آنان باد.دوستان عزیز ایمان و اعتقاد قلبی دارم که شهدا به جهت اعتماد به الطاف الهی و اطمینان از نیت و عمل خود آگاهانه شهادت را برگزیدن چرا  که خداوند شهادت را نیز با همه برکات و ثمراتش بر کسی تحمیل نمی کند...حتماَ عزیزان رزمنده مطالب حقیر رو تجربه کرده اند.ولی واسه اون دوستانی که دفاع مقدس را تجربه نکردن عرض کنم، لحظاتی را که مرگ و زندگی در راستای هم قرار می گرفتند و حتی امید به زنده ماندن کمتر از شهادت بود. در این لحظات خداوند شما را مقید به انتخاب می کرد، رفتن یا ماندن و شهدای ما آگاهانه انتخاب کردند.از همه چیز خود گذشتند، پدرو مادر، زن و فرزند ، مال و اموال...هیچکدام نتوانستن مانع شوند،خوشا به حالشان و بدا به حال ما بازمانده گان از این قافله...


برچسب‌ها: حسن باقری, شهید, رهروان شهدا, عشق و ایثار, گمنام,

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 دی 1391 توسط  وصال جان

اگر 1نفر 2 هزار تومن بهمون قرض بده تاعمر داریم خودمونو مدیونش می دونیم


 اما شهدا که جونشون رو برای این مردم دادند خیلی ازحرفاشون رو زمین مونده:
 
 
خواهرم سیاهی چادر تو از سرخی خون من با لاتر است و ایمان تو حجاب تو است !
 
 

برچسب‌ها: حجاب, شهدا, ایمان , رهروان شهدا,

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 17 دی 1391 توسط  وصال جان

یکی از جاذبه های اصلی مردم به سوی دین، تواضع، نرم خویی و بی تکلّف بودن شخص مبلّغ و ناصح است. خاکساری و فروتنی سبب برتری و بلندی آدمی و برتری جویی موجب سقوط او است.  

 

تواضع مرد را دارد گرامی    زکبر آید بدی در نیکنامی 

معنای تواضع

«تواضع یعنی، شکستن نفسی که مانع شود از  این که آدمی  خود  را برتر و بالاتر از دیگری ببیند. لازمه ی  تواضع  ،  کردارها  و  گفتارهایی  است  که  موجب بزرگداشت و اکرام  غیر  باشد و مداومت بر این ها ، نیرومندترین درمان  برای  از  بین  بردن   تکبر  و  غرور است... .»

امیدوارم که مورد پسند واقع شده باشد.

بانظرات ارزشمندتان ما را در بهتر نوشتن مطالب یاری فرمایید.

 

یاحق


برچسب‌ها: شهدا, امام زمان, رهروان شهدا, راه حق, وصال جان,

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391 توسط  وصال جان

حرف های دلم:دلم گرفته است.زمانه چه بی وفا شده،آقا بیا که دلم خون شده ،به قول شاعر آقاسی مرحوم که میگه به خوبا سر میزنی آقاجان، اما اصلا آقاجان ما بد، ولی مگه ما بدا دل نداریم....

چه زیباست وقتی شخصی هدفی والادر زندگیش دنبال میکند. یکی دنبال بالا بردن معرفت و فطرت درونیش تلاش میکند، میخواد آقاشو زیارت کنه، حالا یکی به دنبال کسب وکاره و واجباتشو انجام میده و اینکه با رعایت انجام واجبات و ترک محرمات دنبال کسب و کارشم هست ، این هم ارزش داره چرا که پیامبر کف دست اون کارگری که بیل میزدو می گفت باید بوسید.، یکی هم از همه زندگیش گذشت وبرای وطنش جانشو نثار کرد؛برای دینش ، برای ناموس ، برای اینکه من و تو بتونیم با خیال راحت درسمون را امروز بخونیم، جانشو فدا کرد،برای منصب نرفت، برای ریا نرفت ، برای به قول معروف خودی نشون دادن نرفت ، بذارید ادامه ندم ولی دلم در سکوت عالم آه می کشد.

رفقای من خودتون بگید دوست دارید ادامه دهنده ی راه شهدا باشیم، خداییش خودتون قضاوت کنیددر این دوران آیا ماهواره و سایت های مستهجن خوبی شما را میخواند یا ببینید با تقلید از بعضی خواننده های معروف در زندگی پیشرفتی داشتید شمایی که خوب فلان خواننده ی معروف رو میشناسیدزندگیشو مطالعه کردید حالا اینا به کنار این همه که اطلاع دارید از مانکن ها و خواننده های این دوران چه قدر شهید چمران رو خداییش میشناسید، چه قدر شهید برونسی رو میشناسید و خیلی دیگه ازشهدا به خصوص شهدای گمنام ، میدونید گمنام 5 حرفه داره، فاطمه هم 5 حرفه ، آی شهدای گمنام شفاعت ما هارو به مادرمون فاطمة الزهرا(س) بکنید.باور کنید خیر و صلاح هرکسی به دست خدا است.

حالا شما بیاید الگوی خوبی انتخاب کنید و ادامه دهنده ی راهش باشید این سخت نیست ،

خودمان کار را سخت کرده ایم. از همین الان شروع کنید؛بسم الله

والسلام                      


برچسب‌ها: شهدا, امام زمان, رهروان شهدا, راه حق, وصال جان,

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 13 آذر 1391 توسط  وصال جان

این پست را حتما تا آخرش بخوانید جواب همه ی سوالات و ابهامات شما را داده است. که بسیار کامل و جامع هست. بنده خودم شخصا عرض میکنم سوالاتی که برای خودم گنگ و مبهم بود حل شد.نظرتان را در مورد این مطلب بنویسید که اگر دوست داشتید باز هم از این مطالب برای شما دوستان عزیز میگذارم.


به گزارش خبری رهروان شهدا،همايشی تحت عنوان نقش بسيج در اقتصاد مقاومتي در تاریخ 1391/08/16درسازمان بسیج مستضعفین برگزارگردید.دراین همایش که باحضورسردار نقدي، رئیس سازمان بسيج مستضعفين درسالن شهید فهمیده(ره) با موضوع تبیین مساله اقتصاد مقاومتی و چگونگی بازگویی آن برای جامعه برگزارشد.وی در این جلسه به بررسی دوازده رکن مهمی که از تحلیل فرمایشات مقام معظم ولایت در خصوص اقتصاد مقاومتی هست ، اشاره کرد.به گفته ی ایشان شش رکن آن مخاطبش عموم مردم هستند در بقیه موارد نیز مردم نقش دارند و در آن شش رکن دیگر دولت، دستگاه ها و دیگران نقش دارند. اما مخاطب اصلی شش محور از 12 محور و مولفه اصلی ارکان مهم اقتصاد مقاومتی خود مردم هستند که ما بیشتر باید با تاکید بر این شش مولفه و محور، مساله را تبیین کنیم که عبارت است از:

 

1- تقویت فرهنگ کار و تولید؛

 کار ، کار ارزش است. پیامبر اعظم  صلی الله علیه و آله و سلم کف دست های کارگر را می بوسید آنجا که دست فردی زبر است، وقتی به او دست می دهند می فرمایند که چرا دستت زبره؟ او توضیح میده که من با این دست ها طناب میکشم و بیل میزنم و بعد (پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:« که این دست ها هیچگاه آتش جهنم را لمس نخواهد کرد.» اینقدر ارزش دارد کارکردن. اشاره به هیچ عنصر دیگری نمیکنند پیامبر عظیم الشان اسلام، طبعا طرفشان مسلمان و مومن بوده اما دیگر به هیچ عنصر دیگری اشاره نمی کنند. این کار این دست ها را از آتش دور می کند. فلذا این کار اهمیت داره ارزش داره. الان همه فکر میکنند کار یعنی پشت میز نشستن ،افتخار این است که ما اصلا کار نکنیم یک پولی داشته باشیم در بانک و هی زیاد بشه ،سود بیاد روش یا یک زمینی بخریم قیمتش برود بالا. مثلا این خیلی هنره؟ هنر این نیست. هنر این است که انسان از دست رنج بازوهای خودش قوت خود را  در بیاورد. یک حالت اضطراری است که کسی نتواند به خاطر یک شرایط خاصی، زحمت جسمی و بدنی به خود بدهد برای کار و تامین قوت خودش

2- اصلاح الگوی مصرف و پرهیز از اسراف؛ 

یکی از روسای کشورمان که رفته بود در چین، آنجا  هنگام شام با رییس جمهور چین، دو تا برنج از بشقاب افتاده بود بیرون، این رییس جمهور برداشته و خورده بود. رئیس جمهور چین گفته بود اگر هر چینی دو تا برنج ازش بیافته و نخوره ضرب و تقسیم کرده بود که چند تن برنج از بین می ره. این یک واقعیت است. حالا ببینید ما چه می کنیم شما بروید شبها در تالارها و مجالس عروسی و ولیمه حاجی ها ببینید چه خبر است؟ چقدر غذا دور ریخته می شود؟! چه کسی اینها رو جمع میکنه؟! چه کسی دقت میکنه که بیشتر تولید نشه و بعد اگر تولید شه به مصرف برسه و به نحو شایسته استفاده بشه؟!

ما اینجا نعمتمان زیاد است، خوب بیاییم ماه به ماه حساب کرده و کنترل کنیم ببینیم چقدر این ماه مصرف کرده ایم؟ کجایش را می توان کاهش داد؟ و چطور می شود کنترل کرد و به حداقل رساند و بهینه کرد و به حد معقول و منطقی رساند؟ نمیخواهیم بگوییم که ما مصرف نکنیم ولی مصرف معقول و منطقی. اسراف نکنیم. در این مساله خیلی صحبت شده و حضرت آقا یک سال را به این نام  گذاشته اند

3-«حمایت از تولید ملی» که مخاطبش مردم هستند؛

 امروز در جامعه ما عمده ترین مشکل بیکاری است.الان شما در هر استانی بروی مشکل اول «بیکاری» است و هیچ مشکلی بالاتر از بیکاری نیست. این بیکاری باید چطور حل بشود؟ وقتی ما کالای خارجی را مصرف می کنیم، می شود بیکاری حل گردد؟ نهکارگر خارجی شاغل می شود، آدم ایرانی هیچی، چه کار کند؟ تولیدی ندارد، کاری ندارد که تولید کند  و یا اشتغال پیدا کند و آنهایی هم که الان شاغل هستند هم بیکار می شوند. وقتی جنس از خارج می آید آنهایی که الان شغل دارند هم بیکار و ورشکست می شوند. فلذا ما باید یک مقدار در این مساله تعصب نشان دهیم.

بیکاری زمانی حل می شود که ما کالای داخلی را مصرف کنیم که نیاز به تولید داشته باشد، کارگر حرکت کند، نیاز به شبکه توزیع داشته باشد، یک کسی مواد اولیه بیاورد، یکی تولید کند، یکی توزیع کند و اگر از خارج کالا بیاید، بیکاری روز به روز اضافه می شود. l ما خيلي راحتيم با واردات. خيلي راحت. فرهنگمان جوري القاء شده كه هر چي از خارج اومد خوبه و هر چي در داخل است بد است. حجاج ما مي روند در حالیکه چقدر حضرت آقا نصيحت كردند كه نرويد و از همين جا سوغاتي بخريد. آيا همه گوش مي كنند؟ وقت طلايي كه بايد رفت مسجد الحرام و مسجد النبي زيارت كرد كه يك دقيقه آن اصلا قابل ارزشگذاری نيست.

40ميليون يورو چوب بستني وارد شده به اين كشور در سال گذشته. 40 ميليون يورو، يعني 100 ميليارد تومان چوب بستني وارد شده است واقعا لازم است؟! خوب مي رفتيد چوب پلاستيكي مي زديد. ميمرديد؟! اين ها واقعيت داره و مي شود 15 ميليارد دلار چيزي كه مي شود وارد نكرد، همه ما داريم فقط وارد مي كنيم و مصرف مي كنيم از کجا؟! از آلماني كه دشمن ماست، توهين به پيغمبر ما مي كند. آخر غيرت هم خوب چيزي است. ما اگر وقتي مي رويم خريد از مغازه سر كوچه كه خيلي هم نزديك تر است به ما و ارزان تر هم مي دهد، يك فحش ناموسی بدهد ديگر نمي رويم آنجا و از او خريد نمی كنيم. بلکه دو تا كوچه بالاتر می رویم. چطور ما راضي مي شويم كسي كه توهين مي كند به پيغمبرمان، برويم چوب بستني از اونها 40 ميليون يورو بياوريم؟! چطور غيرت ما اجازه مي دهد؟! خب نبايد اين كار را بكنيم. مشخص است كه پررو مي شود، باز هم توهين مي كند، ميگویند اينها كه حاليشون نيست، می گن پول بايد به من برسه كه مي رسه و بعد ما افتخار هم مي كنيم و مي گویيم علي رغم تحريم ها، مبادلات تجاری ايران و آلمان افزايش يافت.

4- استفاده حد اكثري از همه ظرفيت ها؛

یک ميليون و 780 هزار کیلومتر مربع زمین داریم با اين همه آب كه به اندازه 150 ميليون نفر مي توانيم غذا توليد كنيم و بخوريم. اگر تمام مرز هاي ايران را آدم بچينند و نگذارند كه هيچ ايراني نه چيزي بیرون ببرد و نه چيزي به داخل کشور بياورد. آب داريم. بيل هم داريم كه بتوانيم زمين را بكنيم، بكاريم و غذا بخوريم. اینجا که شعب ابيطالب نيست. ظرفيت های مان را بايد شناسايي كنيم. خيلي از ظرفيت ها بلا استفاده هست و خيلي از ارزش هايي كه ما داشتيم را الان كنار گذاشتيم.

توليد ارزش است. يك خانم در خانه 2 تا ميله بافتني داشت اين كارخانه بود. نزدیک 20 ميليون خانوار الان در ايران هستند، سالي يك عدد كلاه يا شال گردن مي شود 17 ميليون كلاه، 17 ميليون شال گردن. همه ژاكت هاي ما بافتني بود والان منسوخ شده. خانم داشت براي بچه اش قصه  تعريف مي كرد و يا مثلا به بچه اش ديكته مي گفت و يا تلویزيون نگاه مي كرد و اين دستش هم كار مي كرد و نخ ها را به هم مي زد، مي شد كلاه، شال، جليقه. بدون كارخانه و مواد اوليه؛ یا انرژي مصرفي آن چقدر مي شود؟ از كجا مي آيد؟ بارش چه مي شود؟ فقط با دو تا گلوله نخ. تمام اين ظرفيت بلا استفاده است در حال حاضر.

در گوشه حیاط خانه های مان مرغ داشتيم و همين ته مانده سفره را مي گذاشتيم جلوش، پوست خربزه، هندوانه، پوست خيار را خرد مي كرديم و يا آشغال سبزي خوردن، سبزي آش مي گذاشتيم جلوي اين مرغ ها و مي خوردند و به ما تخم مرغ مي داد، گوشت مي داد. خب الان همه اين ها منسوخ شده است و اين خيلي بد است. سگ نگه داشتن در خانه خوب شده ولي حالا مرغ و خروس نگه داشتن زشته. چرا؟ اين ظرفيتي است كه دارد هدر مي رود.

شما ببينيد در كشورهاي ما چقدر بنر در سال استفاده مي كنيم؟ ميليون ها متر و شاید ده ها ميليون متر مصرف مي كنيم براي تبليغات، الان همه وارد مي شوند. چرا؟ ‌مواد اوليه اين براي پتروشيمي خودمان است مي گيرند ميبرند آنجا يا نفت خام از ما مي گيرند يا پتروشيمي ما را بنر مي كنند 50 برابر قيمت به خودمان مي فروشند. يك بشكه نفت 100 دلاري كه به آن ها مي فروشي؛ تبديل مي كنند به بنر، 1500 دلار مي شود همان یک بشکه نفت و به ما مي فروشند. چرا؟ 10 نفر آدم عاقل جمع  بشوند يك صنعت پايين دستي در کنار يكي از پتروشيمي ها بزنند و اين كار را خودشان انجام دهند. اين ها ظرفيت هايي است كه در كشور ما هست، يعني يك بازار مصرف بزرگ، يك بازار مصرف به اين عظمت در دست شما هست، چرا نمي رويد و سرمايه گذاري نمي كنيد؟

5-روح خودباوري و خوداتكايي؛

باور داشته باشيم كه مي توانيم. باور داشته باشيم، اعتماد به نفس داشته باشيم.باور کنید که قهرمان دوی جهان که 100 متر را در 9 ثانیه می دود، به یک پیرمردی که همین الان بگویید بدود، می گوید من اصلا چه جوری بدوم؟ اگر گرگ او را دنبال کند او این 100 متر را در 7 ثانیه می دود، رکورد قهرمان دوی جهان را هم می شکند.

همین الان اگر به شما بگویند از این بالا بپر پایین، اصلا ممکن نیست. ولی اگر اینجا آتش زبانه بکشد و محاصره شده باشید و هیچ راهی نداشته باشید برای حیات از این بالا می پرید پایین و پای شما هم شاید پیچ بخورد ولی مشکلی نیست، یعنی در شرایط فوق العاده ظرفیت های ناشناخته اش شکوفا می شود. ما باید اعتماد به نفس داشته باشیم. این را باید بازگو کنیم و به جای اینکه منفعل بشویم، حرکت کنیم و از انرژی خود استفاده کنیم و ظرفیت های ناشناخته را بکار بگیریم و اعتماد به نفس داشته باشیم. این یک اصل است، روح خود باوری، خود اتکایی و بدانیم که می توانیم.

6- مردمی کردن اقتصاد؛

کسی نمی خواهد شما مجانی پول هایتان را بدهید، پول ها را بیاورید و به جریان و کار بیاندازید و به جای اینکه بگوییم سود طلا این درصد است و یا دلار بخریم این قدر می رود بالا، خوب اگر شما بیایید یک کارخانه آب انگورگیری راه بیاندازید مثلا در ارومیه، قزوین، زنجان و... تا این انگورهای مردم نپوسد و نرود در خاک، برای هزاران نفر اشتغال به وجود بیاید، این ممکن است 10 درصد سود داشته باشد، خب باشد این سود برکتش فرق داره، همه پول را ببریم جایی که خیلی سود دارد، آن پول هایی که راکد بوده در صندوق خانه ها را بیاورند بیرون.مردمی کردن اقتصاد یعنی مردم بیایند در اقتصاد، سازماندهی کنند، موسسه راه بیاندازند تولید را رونق بدهند.

حالا یک حرفهایی هم خطاب به دولت می باشد که ارتباط اقتصاد با نفت را قطع کنید، زمان طرح ها را کوتاه کنید، صنایع دانش بنیان را اهمیت دهید. این ها فرمایشاتی است که حضرت آقا بیان داشته اند به دولت، به دستگاه های قضایی. مبارزه با مفاسد اقتصادی و مدیریت منابع مالی یکی از مسائلی اقتصاد مقاومتی می باشد و از ارکان کار می باشد


این 6 مؤلفه مخاطبانش خود مردم هستند.در حالتی که دشمن را کمک کردیم، وقتی ارز گران

شد و رفتیم دلار خریدیم که این گران تر شد و پول را در خانه انبار کردیم یعنی کمک کرده ایم

به دشمن و دشمن در هدفش موفق می شود.

میدان کار خیلی زیاد است اقتصاد مقاومتی یعنی این، یعنی حل کردن این مسائل، شناخت

این مسائل، این مدل ها که بحث شد باید تبیین کنیم و بیاوریم در میدان، جوانان بیایند،

بسیجی هابیایند این انرژی که بسیج دارد که در جبهه درخشیدند و آن طور در عرصه های

انقلاب درخشیدند در عرصه های فرهنگی در عرصه های امنیتی بیایند در عرصه تولید، این

انرژی رابتوانیم آزاد کنیم در عرصه تولید و حالا آقایی که مثلا مداح است می گوید ما اینجا چه

کاره ایم؟! آقایان مداح که می خواهند بروند محرم، صفر در صحبتهایشان بگویند آقا ما چیکار

بکنیم؟ همه اقشار کار دارند. روحانیون این مطالب خود را شیوا بنویسید مستند به حدیث و

روایات و آیات، اول محرم که می خواهند بروند دستشان بدهیم و اصلا برویم با مراجع صحبت

کنیم این جزوه را به مراجع عظام بدهیم و زمانی که آقایان طلاب و روحانیون می خواهند

بروند شهرها و روستاها، به آن ها بگویید و از آنها بخواهید بگویند:

-چرادرروستاها مرغ خانگی نیست؟                                                                    

- چرا در روستاهای ما مرغ و اردک نیست؟

-چرا کارهای تولیدی را گذاشته اید کنار و همه شما شده اید مصرف زده؟

-دو تا گوسفند گذاشتن کنار خانه روستایی چه اشکالی داره؟

فلذا هیچ قشری بیرون از دایره نیست و خصوصا کسانی که زبان تبلیغ دارند و امیدواریم این

کارها واقعا انجام بگیرد و در زمان کوتاه، ما این بسته های اطلاعاتی را تهیه بکنیم و به

صورت پرده نگار و یا به صورت جزوه این ها را تهیه کنیم و در اختیار اقشار قرار دهیم.

خداوند توفیق دهد اقتصاد مقاومتی را خودمان پیاده کنیم و همه جامعه را به تحقق آن ترویج

کنیم.  

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


برچسب‌ها: اقتصاد مقاومتی, سردارنقدی, رهروان شهدا, اقتصاد, رهبر, تولیدملی, مردم, دولت,

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 آبان 1391 توسط  وصال جان

آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی رحمه الله از علمای ربّانی و صاحب کراماتي بود که ارادت ويژه اي به خاندان رسالت و حضرت سيدالشهدا عليه السلام داشت. این عارف وارسته هر سال دهه محرم در منزل خود مجلس روضه برپا می داشت و بسیار گریه می کرد و یاد مصائب امام حسین عليه السلام برایش جگرسوز بود.

                                                   

نقل کرده اند وقتی ايشان از دنیا رفت، یکی از بزرگان او را در عالم خواب دید و احوالش را جويا شد. پاسخ داد: وقتی مرا در قبر نهادند دو فرشته نکیر و منکر برای سوال و جواب آمدند. از توحید و نبوت سوال کردند، جواب دادم تا این که از امامان پرسیدند: نام امیر مومنان عليه السلام را به زبان آوردم که امام اول من است، سپس از امام حسن عليه السلام نام بردم؛ ولی وقتی که نام امام حسین عليه السلام را به عنوان امام سومم به زبان آوردم بی اختیار گریه کردم، آن دو فرشته نیز منقلب شده و گريستند.

سپس به یکدیگر گفتند: آزادش کنیم کار این آقا با امام حسین عليه السلام است دیگر نیازی به سوال نیست. مرا آزاد نمودند و رفتند و اینک می بینی که شاد و خرسندم و در جایگاه خوبی هستم.

کرامات امام حسین عليه السلام ، ص 178

+ بشنويد: با صداي حاج حسن خلج (بخش اول) (بخش دوم)


برچسب‌ها: شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی, امام حسین, امام علی, امام, رهروان شهدا, شهدا,

نوشته شده در تاريخ شنبه 6 آبان 1391 توسط  وصال جان

گاهی اوقات زندگی طوریه که آدم نون امروز را واسه شکم فرداش نمی خواد، اونوقته که رویاهای آدم به تعویق می افته.
گاهی اوقات آدم از سرنوشت، ‌رو دست خوبی می خوره،‌ که فکر می کنه داره تصمیم می گیره.
اونوقته که آدم ادعاهایی می کنه،‌ که تو رو دربایستی انجامش گیر می افته.
گاهی اوقات آدم از آرزوهاش جا می مونه.
گاهی اوقات آدم می خواد بازی کنه، ‌بازیگر می شه.
گاهی اوقات داره می خنده وقتی تو دلش خونه، گاهی گریه می کنه وقتی داره از زور خنده می میره.
گاهی اوقات شوخی شوخی همه چیز جدی می شه.
گاهی اوقات آدم وقتی زیاد می خواد کم می یاره، گاهی وقتی کم می یاره زیاد می خواد.
گاهی اوقات با ترس و لرز بر می گرده به پشت سرش نگاه کنه،‌ می بینه چه شجاعتی.
گاهی اوقات با شجاعت می تونه ترساشو نگاه کنه.
گاهی اوقات آدم به دنبال خوشبختی، ‌زندگی را گم می کنه، گاهی هم با انتظار زندگی را معنا می کنه.
گاهی اوقات آدم برای پیدا کردن یه گنج الکی،‌ گوهر خودشو گم می کنه،‌ گاهی هم گوهر حقیقت را پیدا می کنه.

الهی... با خاطری خسته، دلی به تو بسته، دست از غیر تو شسته، در انتظار رحمتت نشسته ام... میدهی، کریمی... نمیدهی، حکیمی... می خوانی، شاکرم... میرانی، صابرم...

الهی احوالم چنان است که می دانی و اعمالم چنین است که می بینی... نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز...

الهی، مشت خاکی را چه شاید و از او چه بر آید و با او چه باید...؟

دستم بگیر یا ارحم الراحمین...


برچسب‌ها: دل نوشته, وصال جان, رهروان شهدا, عرفه,

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 2 آبان 1391 توسط  وصال جان

میتوانیم در کنار هم زندگی کنیم کمی منصفانه تر...

میتوانیم با هم صحبت کنیم کمی مهربانانه تر...

میتوانیم به هم کمک کنیم کمی بیشتر...

میتوانیم بندگی کنیم کمی قشنگ تر...

خوب بودنمان به کسی برنمی خورد...

من یقین دارم اگر درباره ی فلانی صحبت نکنیم هم روز شب میشود...

اگر به آن بنده خدا نگاه نکنیم، عمرمان هدر نمیرود...

اگر قبل از اینکه حرف بزنیم، فکر کنیم، لال نمیشویم...

اگر به جای حرف مردم کمی به خدا فکر کنیم، ضرر نمیکنیم...

اگر با آن بنده ی گمراه کمی دوستانه تر برخورد کنیم او را از آنی که هست بدتر نمیکنیم...

اگر یک بارم که شده بخواهیم درباره ی حرف های پدرومادرمان فکر کنیم، کوچک نمی شویم...

اگر کمی برای دیگری ازخود گذشتگی کنیم، فانی نمیشویم...

اگر برای فرج آقا کمی تلاش کنیم، اینقدر بدبخت نمی شویم...

اگربا این وضع بد زندگی کنیم حتم دارم که به زودی زمین از خوب شدنمان تعجب کند.

 پس طوری زندگی کنیم که بد بودنمان موجب تعجبش شود...


برچسب‌ها: دل نوشته , رهروان شهدا, شهدا, امام زمان, خوبی,

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 1 آبان 1391 توسط  وصال جان

 

خورشید سپهر عدل و داد است جواد         سرلوحه دفتر رَشاد است جواد
        در جود و سَخا کسی به پایش نرسد         چون مظهر جود حق جواد است جواد

مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت                آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت
می خواست که فریاد کند تشنه لبم          از سوز جگر طاقت فریاد نداشت

سلامی به صفای جبهه های نور، به عطر عبادت رزمندگان و به حرارت عشق سنگرنشینان. سلامت باد، ای آبروی دو عالم، ای جواد، ای تقی، ای فرزانه ترین فریاد تشیع سرخ. سلامی به حرارت شوق، به روشنی شفق و به قداست اشک سرخ.

سلام ما به رخ انور امام جواد ، درود ما به تن اطهر امام جواد،غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبودکسى به وادى غم یاور امام جواد ،ز آتش ستم خصم، آب شد تن او ،به خاک حجره بود، بستر امام جواد... ،کسى نبود به بالین آن امام همام به غیر همسر بد اختر امام جواد،چه ظلمها که به حقش نکرد ام الفضل ،بنگر به دشمنى همسر امام جواد به خشکى لب لعلش نریخت آب کسى ،به روى خاک چو پروانه شد فدا و دریغ ،چو شمع آب شده پیکر امام جواد(ع)
 
شهادت مظلومانه باب المراد جواد الائمه را بر امام رضا علیه السلام و تمام شیعیان جهان تسلیت باد.
 

 
شناسنامه امام محمد تقی سلام الله علیه

 امام نهم

مقام:

 محمّد

نام:

 جواد، التقی

لقب:

 ابو جعفر

کنیه:

 علی

نام پدر:

 خیزران

نام مادر:

 10 رجب سال 195 ه ق

روز ولادت(ه ق):

 23 فروردین سال 190 ه ش

روز ولادت(ه ش):

 مدینه-عربستان سعودی

مکان ولادت:

 محمّد امین

سلاطین زمان تولّد:

 17 سال

مدت امامت(ه ق):

 25 سال

مدت عمر(ه ق):

 30 ذیقعده سال 220 ه ق

روز شهادت(ه ق):

 8 آذر سال 214 ه ش

روز شهادت(ه ش):

 معتصم

فرمانروایان زمان:

 معتصم

قاتل:

 کاظمین-عراق

محل دفن:

 4

فرزند پسر:

 7

فرزند دختر:


برچسب‌ها: شهادت امام محمد تقی, رهروان شهدا, جوادالائمه, ,

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391 توسط  وصال جان
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 14 صفحه بعد